بن بست یک دروغگوی صووورتی!

متن مرتبط با «754 51» در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! نوشته شده است

751.

  • گاهی عجیب از زندگی و کاری که با ما می‌کند، می‌ترسم و فکر می‌کنم شاید بعضی آدم ها هم شبیه به من باشند. روی صندلی کارم نشسته ام و میزم از کاغذهای چرک نویس و خودکار و دستمال کاغذی پر است. کیفم را روی میز می‌گذارم. نه برای دسترسی بیشتر، صرفا برای اینکه هر کس پایش را به پارتیشن ما گذاشت با نگاه اول محتویات روی میز من را نبیند. همیشه از مخفی کردن خوشم می آمده هرچند در عمل به آن ضعف داشته ام. روی صندلی نشسته ام و همینکه دارم مقاله ای راجع به کشف امواج گرانشی می‌خوانم اشک از چشمانم سرازیر می شود و به یاد حس برخورد انگشتانم با کمر پدرم می افتم. بغلش کرده بودم. پدر,751 5 icd 10,751 5,751 org,751 69,751 03,751 2 divided by 25,751 pill,751 bus schedule,751 candy crush,751 old malayalam songs ...ادامه مطلب

  • 754.

  • به مامان آقای الف تلگرام می زنم که ببخش جواب ندادم، لباس می شستم. در جواب بعد از کلی استیکر بوس میگوید: الهی دورت بگردم. می بوسمت. مواظب باش.  چقدر فرق باید باشد بین آدمها؟ پرت می شوم به چند سال پیش. شهریور ۱۳۹۱. مادر او آمده بود خواستگاری و مرا طوری نگاه می کرد که انگار دشمن باشم و از همه چیزم یک ایراد در دیتابیس مغزش ذخیره می کرد. چقدر آن روزها مرا اذیت کرد خانم به ظاهر تحصیلکرده. در عوض مادر آقای الف، از خودش باشم انگار. آنقدر با من روان و گویا و صادق و مهربان است که فقط می توان گفت: خدا را شکر.,754 61,754 0,754 53,754 51,754 69,754 2,754 322,754 71,754 70,754 89 ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها