بن بست یک دروغگوی صووورتی!

متن مرتبط با «754 0» در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! نوشته شده است

780.

  • کاش خوابم ببرد. به وقت ما، ساعت سه و سی و دو دقیقه شب است و امشب با سعید هماهنگ کردیم که فردا و پس‌فردا را برویم «یه وری». هنوز ماشین نگرفتیم و شاید برای همین است که هر بار هوس می‌کنیم جایی برویم، زنگ, ...ادامه مطلب

  • 770.

  • قبل از ازدواج، موسسات بهداشت یک سری آزمایش‎‌های خون از هر دو طرف می‌گیرند تا اگر مشکلات حادی داشته باشند، آنها را راهنمایی کنند. اغلب هم برای‌شان MCV و یا MCH مهم هستند. یک جورهایی اندازه و حجم گلبول‌های قرمز را نشان می‌دهند و اگر از عددهای استاندارد کمتر باشند، احتمال مبتلا بودن به تالاسمی زیاد است. هم من و هم آقای الف، یکی از این دو تا را کم داشتیم و سر همین دو سه تا تفاوت عددی، تقریبا دو ماهی علاف شدیم. حالا اگر این وسط یکی بیاید قسم پیغمبر بخورد و جان مش عباس را به آزمایشش پیوست کند که من بچه نمی‌خواهم، باز هم توفیری ندارد آن عددهای کوفتی باید با آن یکی عددهای کوفتی که در لیست خودشان است، یکی باشد. خلاصه یک جورهایی ما این مرحله را رد کردیم. من آنقدر عدس و جعفری و ویتامین سی و فولیک اسید با هم خورده بودم که از رگ‌هایم میله آهنی رد می‌شد و روز واقعه از ما با یکی دو عدد تفاوت، باز هم تعهدنامه گرفتند و خلاص. واقعیت این است که " بچه‌دار شدن" مکافاتش از خیلی قبل شروع می‌شود. نه از لحظه باردار شدن و نه از لحظه تولد. از خود ِ لحظه‌ی متولد شدن شما به عنوان پدر یا مادر. من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم نحوه و نوع غذا خوردن و تغذیه‌ام آنقدر به بچه‌دار شدن یا نشدنم ربط داشته باشد. اساسا همه چیز این دنیا به همه چیز ربط دارد انگار و نمی‌شود دیگر گفت که گودرز را به شقایق مربوط نکن. فی‌الواقع مربو, ...ادامه مطلب

  • 760.

  • ۹ آبان ۹۵. همین الان با یک عالمه خرید میوه و نان و تنقلات با آقای الف از سرکار برگشتیم خانه. کدو حلوایی خریدم تا برای اولین بار سوپ کدو حلوایی درست کنم. استخر بودم. توی گوشم هنوز آب هست و موهایم بوی کلر می‌دهد و نفس که می‌کشم به اندازه چهار تا می‌سی‌سی‌پی نفسم طول می‌کشد. آقای الف روی کاناپه نشسته و بازی می‌کند. اینجا می‌توانم اعتراف کنم که از وقتهایی که بازی می‌کند متنفرم. همه حواسش جمع بازی‌اش می‌شود و وقتی صدایش می‌زنم انگار در این دنیا نیست تا جوابم را بدهد. شاید هم به آن بازی حسودی‌ام می‌شود یا هر چی. ولی شبیه به همسرهای باحال، روی شانه‌اش می‌زنم که: ایول، آفرین. این مرحله هم ببر .  دلم خواب طولانی مدت می‌خواهد و یک سالاد خوشمزه و یک شکم تختِ بدون چربی. اما درست از سال ۹۳ دیگر هیچوقت شکمم تخت نشد. باید خودم را بلند کنم و میوه‌ها را بشورم ولی چیزی در وجودم می‌گوید: عزیزم، کمی بنشین و استراحت کن. ...,760 11,760 10,760 71,760 com,760 76,760 79,760 29,760 70,760 axiscare com,760 area code ...ادامه مطلب

  • 754.

  • به مامان آقای الف تلگرام می زنم که ببخش جواب ندادم، لباس می شستم. در جواب بعد از کلی استیکر بوس میگوید: الهی دورت بگردم. می بوسمت. مواظب باش.  چقدر فرق باید باشد بین آدمها؟ پرت می شوم به چند سال پیش. شهریور ۱۳۹۱. مادر او آمده بود خواستگاری و مرا طوری نگاه می کرد که انگار دشمن باشم و از همه چیزم یک ایراد در دیتابیس مغزش ذخیره می کرد. چقدر آن روزها مرا اذیت کرد خانم به ظاهر تحصیلکرده. در عوض مادر آقای الف، از خودش باشم انگار. آنقدر با من روان و گویا و صادق و مهربان است که فقط می توان گفت: خدا را شکر.,754 61,754 0,754 53,754 51,754 69,754 2,754 322,754 71,754 70,754 89 ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها