بن بست یک دروغگوی صووورتی!

ساخت وبلاگ

امکانات وب

یادت باشه امروز روزی بود که اولین کاری که کردی سرچ کردن توی گوگل بود. داشتی فکر می‌کردی چه زمانی برای بارداری مناسب‌تره. اینو یادت باشه! بن بست یک دروغگوی صووورتی!...
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 93 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 20:29

پشت چراغ قرمز یهو یادم افتاد باید شلغم بخرم چون الف مریض شده و بی‌حاله. بعد یک‌آن به خودم اومدم دیدم چه جالب، چقدر بزرگ شدم ... رئیس گفت ببین به خودت مطمئن باش و بپذیر موقعیت فعلی رو. سه ماهه فقط ... سه ماه تحمل کن. بهش گفتم تو فکر می‌کنی من به خودم مطمئن نیستم؟ من اگر مطمئن نبودم، شانزده هزار کیلومتر راه رو مهاجرت نمی‌کردم و از صفر شروع نمی‌کردم. من به توانایی‌هام مطمئنم، آگاهم. ولی، واقعیت این بود که زبانم مثل همیشه صددرصد بود و ته ِدلم شصت درصد. برای همین گفتم اکی می‌پذیرم ولی فقط برای سه ماه ... ته ِ دلم ولی حاضره سه ماه بشه شش ماه فقط برای اینکه موقعیت خوبیه و نمی‌خوام از دستش بدم. حالا این ربطش به پاراگراف قبلی چی بود؟ هبچی ولی به بعدی قطعا ربط داره.ساعت ده شب بود. چراغ‌های خونه خاموش بود و نور مانیتورم پخش صورتم شده بود. داشتم ویدیوهای آموزشی می‌دیدم. بعد یه آن وسط صحبت‌های طرف و وسط نت‌برداری‌هام ویدیو رو استاپ کردم و زدم روی شونه‌های خودم. باریکلا که تسلیم نمی‌شی و تلاش می‌کنی ... باریکلا که داری خودت رو نجات می‌دی. باریکلا که لم ندادی روی کاناپه و سریال تماشا نمی‌کنی، مثل همه‌ی شب‌های گذشته و یحتمل شب‌های آینده. اینجا بود که دیدم آدمی شبیه به یک خمیر بازی به هر شکلی درمیاد. گاهی حتی دیگران شکلش رو عوض می‌کنن ولی باز انقدر انعطاف‌پذیر هست که شبیه به شرایطش بشه. آدمی توی شرایط سخت، استخون‌هاش نرم می‌شن و عبور می‌کنه. آدمی بزرگ می‌شه و می‌فهمه که زندگی سخت هست و خودش سخت‌ترش می‌کنه ولی باز اون خودش هست که ازش عبور می‌کنه. فقط خودش ... بن بست یک دروغگوی صووورتی!...ادامه مطلب
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 79 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 20:29

من رو ببخش. هر دفعه بهش فکر می‌کنم یه قطره عرق از پشت گردنم می‌ریزه روی کمرم و همه‌ی بدنم یخ می‌کنه و چشم‌هام بارونی می‌شه. همه‌ی اون روزها برام تداعی می‌شه. نگاهت، تعجبت، اون حس‌های ... ولش کن. دوباره نمی‌خوام گریه کنم ... هنوز چشم‌هام از یک ساعت پیش خیس اشک هست و درد می‌کنه.من رو ببخش. برای اولین بار هست که دارم ازش حرف می‌زنم و این جریان رو فقط الف می‌دونه. اون می‌گه تو من رو بخشیدی ...امیدوارم که بخشیده باشی. من کودک و احمق بودم. من رو ببخش. بن بست یک دروغگوی صووورتی!...ادامه مطلب
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 20:29

آنقدر قشنگ روی تخت بیمارستان خوابیده که دلم می‌خواهد همه‌ی سلول‌های صورتش را بوسه بزنم. آن چشم‌های بی‌نهایت زیبا، آن مژه‌های بلند ِ فر، آن دماغ کوچک و سر بالا، آن ابروهای کمان پر پشت، آن لب‌های گرم و بن بست یک دروغگوی صووورتی!...ادامه مطلب
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 102 تاريخ : دوشنبه 26 آبان 1399 ساعت: 22:21

عجیب نیست؟ همه‌ی دنیا در حال ترس از یک چیز مشترک هست به اسم کرونا.اگر سال‌ها پیش یکی ازم می‌پرسید باورت می‌شه که یه روزی دنیا به خاطر یک نوع خاص از بیماری متوقف می‌شه، قطعا می‌خندیدم. بعد هم شاید به ک بن بست یک دروغگوی صووورتی!...ادامه مطلب
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 26 آبان 1399 ساعت: 22:21

امروز بدون اینکه خنده‌مون بگیره، از آینده‌ای حرف می‌زدیم که انگار همین فرداست ... بن بست یک دروغگوی صووورتی!...
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 102 تاريخ : دوشنبه 26 آبان 1399 ساعت: 22:21

گاهی فکر می‌کنم به اینکه زندگی چگونه می‌شد اگر ایکس را با ایگرگ جمع نمی‌بستم!نردیک به دو سال هست که ایران زندگی نمی‌کنم. اینجا کار می‌کنم. تفریح می‌کنم، غذای ژاپنی می‌خورم و جمعه‌ها را به برنج کاری و بن بست یک دروغگوی صووورتی!...ادامه مطلب
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 117 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 22:42

در دنیای تو، چند نفر دستکش دست کرده‌اند و ماسک زدند و از ترس ویروس‌های عجیب و غریب، خودشان را قرنطینه کردند، ری‌را؟سال دو هزار و بیست میلادی هست و چیزی به اسم کرونا، باعث شده من و آدم‌های کره‌ی زمین، بن بست یک دروغگوی صووورتی!...ادامه مطلب
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 22:42

آخر یک روز از درد میگرن، چشم‌هام رو از دست میدم ...

بن بست یک دروغگوی صووورتی!...
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 161 تاريخ : سه شنبه 27 فروردين 1398 ساعت: 7:16

ساعت پنج صبح روز تعطیل است و من طبق عادت همیشگی، ساعت سه صبح از خواب پریدم، با حجم فکرهای ناراحت‌کننده‌ای که در مغزم فرود آمدند، ناگهانی.دیروز خوب بود. حاضر شدیم. رو به دراور ایستادم، نگاه به حلقه‌ام بن بست یک دروغگوی صووورتی!...ادامه مطلب
ما را در سایت بن بست یک دروغگوی صووورتی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bonbast-e-sooratio بازدید : 140 تاريخ : سه شنبه 14 اسفند 1397 ساعت: 17:42